پسر همسایه مون یه سگ داره و خیلی وقتا که مشغول آموزشش هست همچین نعره می کشه که انگار وسط خونه ما وایساده و داره با سگش حرف می زنه. جالبه بعد از این همه مدت هنوز داره بهش یاد میده بشین و دست بدهدیگه امروز تصمیم گرفتم برم درخونشونو بزنم بگم ببین اگر قرار بود یاد بگیره تو این سال ها یاد گرفته بود میخوای یه چند روز بذارش پیش ما شاید آموزشش تغییر کرد و طفلی یاد گرفت:|

گربه ی مامانم اینا قراره بزودی یه عالمه نی نی به دنیا بیاره.دیشب که رفته بودم روی حیاط خونشون دیدمش.هیچ وقت محلش نمی ذاشتم حالا دیدم بارداره نا خوداگاه نسبت بهش مهربون شدم و با مهربونی باهاش حرف زدم آخه همیشه به نظرم این گربه هه خیلی دوست داشتنی نبود:|

 

-آرام ازم سوال می کنه مامان تو دروغ گفتی تا حالا؟گفتم آره مگه میشه دروغ نگی!

دخترا از همه لحاظ خیلی با هم فرق دارن.فاطمه برام زیاد مادری کرده تا حالا.راست میگن دختر مادرِ پدر و مادرشه :)

آرام فرق داره همش تو فکر درسشه و کارای خودش.

سوالای آرام  همیشه خیلی زیادن و بعضی وقتا می مونی چی بهش بگی ولی همیشه یعنی تو این چند ساله که بیشتر حواسم بهش بوده و بیشتر متوجه رفتارش شدم سعی می کنم واقعیت ها رو بهش بگم تا ذهنش کمتر مشغول بشه.

برای سوالای دینی و چیزایی که تو کتابای مدرسه بهشون آموزش میدن هم بهش تاکید می کنم با عقلت بسنج و باور کن یا کتابای علمی مطالعه کن و بعد چیزایی رو که میگن باور کن.

ولی خیلی سخت شدهبچه ها بزرگ شدن و خودم هنوز نه زیاد:||

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها