سیزده بدر با توجه به اینکه شهر ما کامل قرنطینه بود نتونستیم بریم روستا (روستا که میریم اطراف خونه ی ما خونه یا موجود زنده ای نیست که ویروس انتقال بده یا بهش انتقال بدیم.)راه های شهرستان ها و روستا ها هم کامل بسته بود.

داداش ها دوتاییشون باغچه ی خونه بابابزرگ رو مرتب کردن و چقدر درخت و گل محمدی و سبزی اینا کاشتن و ما هم سیزده بدر رو اوجا سپری کردیم :)خدا رحمت کنه بابابزرگ و مامان بزرگ رو چقدرررر جاشون خالی بود:(

 

با اینکه وضعیت من تغییری نکرده ولی چون تو این مدت همه تو خونه بودن و مدام مشغول خوردن فکر می کنم اضافه وزن پیدا کردم.

چند وقت پیش که دفترچه سلامت آرام رو باید می بردم پزشک تایید کنه گفتن خودتون هم باید چک بشین.قد و وزن منم گرفت.ورنم رو گفت از سال پیش بیشتر شده ولی هنوز خوبه مشکلی ندارم ولی از اون موقع تا حالا حساس تر شدم.آزمایش هم برام نوشت و تو اسفند رفتم آزمایشگاه و آزمایش هم دادم ولی بعد دیگه قرنطینه شدید شد و نرفتم جواب آزمایشم رو بگیرم.

به همسر می گفتم امسال عزممو جزم کردم که خیلی به ورزش اهمیت بدم اونم مثل همیشه دوباره شروع کرده که آره خیلی خوبه ورزش و اگر مریض بشی آرزوته ورزش کنی ولی نمی تونی.(یوقتایی که خیلی می خواد منو تحریک کنه ورزش کنم شروع می کنه به این حرفا)خیلی حرصم می گیره از حرفش ولی درست میگه:) یه دوستی داشتم که همسرش دیگه خیلی به ورزش اهمیت می داد و یه بار که رفته بودن مسافرت مجبورش کرده بود تو پارک 50 تا دراز نشست بزنه تا ببرتش خرید:))

همسر من خوبه دیگه اینطوری نیست و خودش هم زیاد تخصصی ورزش نمی کنه ولی خوب همون هفته ای یکبار رو وقت میذاره تو خونه هم تو وقت های آزادش بیکار نمی شینه نرمش می کنه و کلا عادت داره به تحرک زیادتو این مدت هم همش با بچه ها فوتبال بازی می کرد تو خونه و بچه ها هم خیلی دوست داشتن.موقعیت خوبی بود خیلی:)

گفته بودن از فردا باید برن سرکار ولی خوشبختانه دوباره تماس گرفتن و گفتن اجازه ندارن و نباید برن:))

به جاش من امروز دوشیفت بودم:|


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها